Persian Name | English | Color Table | |
---|---|---|---|
قرمزها | |||
جگری | Indian Red | ||
بژ تیره | Light Coral | ||
حناییِ روشن | Salmon |
-
Akrotiri and Dhekelia – Sovereign Base Areas of Akrotiri and Dhekelia (UK overseas territory)
English |
انگلیسی |
English |
فارسی |
the animals |
حیوانات |
the leopard |
پلنگ |
the bear |
خرس |
the llama |
لاما |
the beaver |
بیش از حد |
the monkey |
میمون |
the cat |
گربه |
the mouse |
ماوس |
the chimpanzee |
شامپانزه |
the panda |
پاندا |
the deer |
گوزن |
the penguin |
پنگوئن |
the dog |
سگ |
the pet |
حیوان خانگی |
the elephant |
فیل |
the puppy |
توله سگ |
the fish |
ماهی |
the rabbit |
خرگوش |
the fox |
روباه |
the rat |
موش |
the goat |
بز |
the rhino |
کرگدن |
the gorilla |
گوریل |
the sheep |
گوسفند |
the hippopotamus |
کرگدن |
the squirrel |
سنجاب |
the horse |
اسب |
the tiger |
ببر |
the hyena |
کفتار |
the whale |
نهنگ |
the kangaroo |
کانگورو |
the wolf |
گرگ |
the kitten |
بچه گربه |
the zebra |
گورخر |
شغل |
معادل فارسی |
شغل |
معادل فارسی |
actor |
هنرپیشه مرد |
actress |
هنر پیشه زن |
artist |
هنرمند |
captain |
ناخدا |
assistant |
معاون |
demarche |
بخشدار |
banker |
بانکدار |
dressmaker |
خیاط زنانه |
armchair
صندلی دسته دار
An armchair is a chair with arms
bathtub
وان (حمام)
You take a bath in a bathtub
bed
تختخواب
People sleep in beds
bench
نیمکت
A few people can sit on a bench
پس از معرفی کلی آزمون آیلتس و بررسی انواع این آزمون و ویژگی های آن در چندین پست (که در آینده هم ادامه خواهد داشت) لغات ضروری را آموزش دادیم. در این پست قسمت جدید را که مربوط به اصطلاحات و افعال مرکب رایج در آیتلس می باشد شروع می کنیم. دانستن اصطلاحات آزمون آیلتس که رایج هستند می تواند به داوطلبین این آزمون کمک شایانی نماید.
زمان آینده
زمان آینده ساده ( The simple future Tense )
این زمان دلالت بر انجام کاری میکند که در آینده انجام خواهد شد و بیشتر قول و تصمیم را نشان می دهد.
چگونگی ساخت این زمان در زبان انگلیسی :این زمان را با اضافه کردن افعال کمکی( shall – will ) به جملات زمان حال ساده به دست می آید . مثل :
I (shall) will go. You will go. ( she – he – it ) will go
غات و اصطلاحات کاربردی
نظرات و عقاید
تا آنجایی که من میدانم As far as I’m concerned
دور چیزی را خط کشیدن Draw the line at
از لحاظ In view of
چشمم آب نمی خورد Take a dim view of
مطمئن شدن Make certain
تجدید نظر کردن Think twice about
افعال کمکی (معین)
افعال کمکی یا معین (auxiliary verbs) معمولاً قبل از یک فعل دیگر (فعل اصلی) در جمله قرار میگیرند و کارشان کمک به فعل اصلی جمله در تشکیل عبارات فعلی میباشد.
افعال کمکی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
افعال کمکی اصلی |
be, have, do |
|||||
افعال کمکی وجهی |
|
ویژگیهای افعال کمکی
الف) افعال کمکی اصلی
حالت سوم شخص مفرد (-s form)، گذشته ساده و اسم مفعول (قسمت سوم فعل) آنها نامنظم (بی قاعده) است:
past participle | past tense | -s form |
be: have: do: |
been had done |
was / were had did |
is has does |
ب) افعال کمکی وجهی
1- در حالت سوم شخص مفرد (بر خلاف افعال معمولی) -s نمیگیرند:
-
She can play the piano quite well. (not: She cans ...)
-
He must work harder. (not: He musts ...)
2- در جملات پرسشی و منفی، از فعل کمکی دیگری استفاده نمیکنند:
-
What would you buy if you won the lottery?
(not: What did you would buy ...)
3- هیچگاه to بعد از آنها قرار نمیگیرد (به استثنای ought to و used to):
-
You should phone the police immediately. (not: you should to phone ...)
4- هیچگاه -ed یا -ing نمیگیرند:
musting, musted
5- هیچگاه با همدیگر به کار برده نمیشوند:
-
I might could wash the car.
قابلیت های مختلف افعال کمکی
1- برای منفی کردن یک جمله کافی است پس از فعل کمکی، not اضافه کنید و یا از حالت مخفف آن استفاده کنید:
She will come → She will not (won't) come.
2- برای پرسشی کردن یک جمله، فعل کمکی را قبل از فاعل جمله قرار دهید:
She will come → Will she come?
3- گاهی میتوان فعل اصلی پس از فعل کمکی را حذف کرد به شرط آنکه معنی آن (با توجه به شرایط) واضح باشد:
-
'Will she come tonight?' 'No, she can't.' (='she can't come.')
-
'I've never been to China. Have you?'
----------------------------------------------------------------------------------------------------- -
از جملات شرطي نوع اول براي بيان يک شرط (يا موقعيت) ممکن و يک نتيجه محتمل در آينده استفاده ميشود.
if حال ساده will/won't مصدر بدون to
if
I work hard,
I will
pass my exams. -
If I find your watch, I will tell you. (.اگر ساعت شما را پيدا کنم به شما خواهم گفت)
-
If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
(اگر حالا حرکت کنيم به قطار ساعت 10:30 ميرسيم) -
If I see him, I'll tell him the news. (.اگر او را ببينم خبرها را به او خواهم گفت)
-
You'll get wet if you don't take an umbrella. (.اگر چتر نبري خيس خواهي شد)
علاوه بر will ميتوان از should ،must ،can ،might ،may و غيره نيز استفاده کرد که در اين صورت معني آن کمي فرق خواهد کرد: -
If you pull the cat's tail, it may scratch you.
(اگر دم گربه را بکشي ممکن است تو را چنگ بزند ) -
You should eat less rice if you want to lose weight.
(اگر ميخواهي وزن کم کني بايد کمتر برنج بخوري)
از جملات شرطي نوع دوم براي بيان يک شرط يا موقعيت غير واقعي يا غير ممکن و نتيجه محتمل آن در زمان حال يا آينده بکار ميرود. در واقع در اين نوع جملات حال يا آيندهاي متفاوت را تصور ميکنيم.
if گذشته ساده would ('d)
would not (wouldn't)مصدر بدون to
if
I had more money, I
would ('d)
buy a new car. if
you lived in England, you
would ('d)
soon learn English.
چند مثال ديگر:
-
If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
(اگر به پول احتياج داشت به او قرض ميدادم) -
If I had more time, I'd help you. (اگر وقت بيشتري داشتم به شما کمک ميکردم)
-
If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
(اگر ثروتمند بودم يک ماشين گرانقيمت ميخريدم) -
I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
(اگر آن کار را به من پيشنهاد ميکردند هم قبول نميکردم)
* در اين نوع جملات، اغلب بجاي was از were استفاده ميشود:
-
If I were living in Tehran, we could meet more often.
از اين نوع جملات شرطي براي تصور گذشتهاي غير ممکن استفاده ميشود. در واقع در اين نوع جملات، گوينده آرزوي يک گذشته متفاوت را دارد. (ولي به هر حال گذشتهها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + ....
-
If I'd seen you, I would have said hello.
(اگر تو را ديده بودم، سلام ميدادم) -
If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
(اگر با دقت بيشتري رانندگي کرده بود، مجروح نميشد) -
If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
(اگر ميدانستم شما در بيمارستان بستري بوديد ميآمدم و شما را ملاقات ميکردم) -
I would have gone to see him if I had known that he was ill.
(اگر ميدانستم بيمار بود ميرفتم و به او سر ميزدم) -
منبع زبان آموزان
-
.: Weblog Themes By Pichak :.